سایت طاقچه ایرانی دانلود فایل پی دی اف کتاب درخت بخشنده شل سیلور استاین ترجمه علی اکبر جعفرزاده 38 صفحه 📘 PDF را با بهترین کیفیت و به صورت کامل برای شما عزیزان قرار داده است. کتاب “درخت بخشنده” اثر شل سیلور استاین یکی از داستان های معروف کودکانه است که در آن رابطه ای خاص بین یک درخت و یک پسر روایت می شود. این داستان با زبان ساده و تصاویری جذاب، مفاهیمی عمیق درباره ایثار، محبت و رشد فردی را به کودکان منتقل می کند. “درخت بخشنده” یک داستان تأمل برانگیز است که در آن شخصیت ها با گذر زمان تغییر می کنند و نشان می دهند که محبت واقعی بی قید و شرط است. با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.
معرفی کتاب درخت بخشنده
مضمون کتاب درخت بخشنده:
مضمون اصلی کتاب “درخت بخشنده” درباره ایثار و فداکاری است. در این داستان، درخت به پسرش تمام دارایی اش را می دهد و هر بار که پسر به چیزی نیاز دارد، درخت بدون در نظر گرفتن منافع خود، خواسته او را برآورده می کند. این کتاب به نوعی نشان می دهد که عشق و محبت واقعی، خودخواهی را کنار می گذارد و می تواند بدون انتظار به دیگری چیزی بخشید.
دانلود کتاب درخت بخشنده
مخاطبین کتاب درخت بخشنده:
کتاب “درخت بخشنده” بیشتر برای کودکان و نوجوانان مناسب است، اما پیام های عمیق آن می تواند برای بزرگ ترها نیز تأمل برانگیز باشد. این کتاب با زبان ساده و تصاویر جذاب، مناسب برای گروه سنی 4 تا 10 سال است، اما معنای پنهان و عمیق داستان ممکن است برای بزرگ ترها نیز جالب باشد. بنابراین، این کتاب نه تنها برای کودکان، بلکه برای هر فردی که به مفاهیم محبت و فداکاری علاقه دارد، مناسب است.
PDF کتاب درخت بخشنده شل سیلور استاین
توضیحات در مورد نویسنده کتاب درخت بخشنده شل سیلور استاین:
شل سیلور استاین نویسنده، شاعر و تصویرگر آمریکایی است که با کتاب های کودکانه اش شهرت جهانی دارد. او به خاطر سبک خاص خود در نوشتن و تصویرگری، که شامل سادگی و طنز است، شناخته می شود. آثار او مانند “درخت بخشنده” همواره به موضوعات عمیقی مانند رشد، ایثار و روابط انسانی پرداخته و تاثیر زیادی بر ادبیات کودکان گذاشته است.
دانلود پی دی اف کتاب درخت بخشنده
برشی از کتاب درخت بخشنده:
درخت گفت: «بیا پسر از تنه ام بالا بیا و با شاخه هایم تاب بخور و از سیب هایم بخور و زیر سایه ام بازی کن و خوشحال باش پسر گفت: «من بزرگتر از آن هستم که از تنه ات بالا بروم و بازی کنم. من می خواهم چیزهایی بخرم و سرگرمی داشته باشم. من به مقداری پول نیاز دارم آیا می توانی مقداری پول به من بدهی؟» درخت گفت: «متاسفم من پولی ندارم به تو بدهم. من فقط برگ و سیب دارم سیب هایم را به شهر ببر و بفروش، آنوقت پولدار و خوشحال خواهی شد.