light box

نام کتاب : دریا روندگان جزیره آبی تر
نویسنده : عباس معروفی
سال انتشار : فرمت کتاب : pdf
تعداد صفحات : 361
حجم : 4MB
زبان : فارسی
موضوع کتاب : رمان
دسته بندی :
برچسب ها :

دریا روندگان جزیره آبی تر روایتی از تلاش انسان ها برای فرار از روزمرگی و یافتن معنای جدیدی از زندگی است. شخصیت ها در مسیر رسیدن به جزیره ای خیالی، با چالش های درونی و بیرونی مواجه می شوند که نمادی از بحران های انسانی است. این داستان تمثیلی، امید و آرزو را در برابر سختی های زندگی برجسته می کند

کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر

سایت طاقچه ایرانی دانلود کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر عباس معروفی 361 📘 PDF را با بهترین کیفیت و به صورت کامل برای شما عزیزان قرار داده است. دریا روندگان جزیره آبی تر یکی از آثار برجسته عباس معروفی است که با زبان شاعرانه و تخیل غنی خود، داستانی عمیق و تاثیرگذار ارائه می دهد. این کتاب همچون دیگر آثار معروفی، نشان دهنده دغدغه های نویسنده نسبت به انسان و جامعه است. با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.

معرفی کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر 

مضمون کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر 

این کتاب با روایتی نمادین، داستان جستجوی امید و آرمان در دنیایی پر از چالش ها و محدودیت ها را بیان می کند. شخصیت ها در تقابل با سختی ها، به دنبال کشف معنای زندگی و یافتن جزیره ای آرمانی هستند.

دانلود کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر 

مخاطبین کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر 

مخاطبین این اثر، علاقه مندان به ادبیات نمادین و داستان هایی با مضامین فلسفی و اجتماعی هستند. همچنین کسانی که به سبک خاص و شاعرانه عباس معروفی علاقه دارند، از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.

PDF کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر عباس معروفی

درباره نویسنده دریا روندگان جزیره آبی تر  عباس معروفی

عباس معروفی (1336–1401)، نویسنده و روزنامه نگار ایرانی، از برجسته ترین چهره های ادبیات معاصر ایران است. آثار او اغلب با محوریت مسائل اجتماعی، عشق و تبعید نوشته شده اند و مورد توجه مخاطبین جهانی قرار گرفته اند.

دانلود پی دی اف دریا روندگان جزیره آبی تر 

برشی از کتاب دریا روندگان جزیره آبی تر 

تا عباس از پیچ سه راه بپیچد و در لابلای آن همه آدم شتابزده به طرف فروشگاه «عدل پدر و پسر» راه بیفتد حتماً از گوشه و کنار چند تایی متلک بارش می کردند و اگر مجبور نبود هر جا سکویی پیدا کرد بنشیند و خستگی در کند و احیاناً با دستمالی چرک مرده عرق پیشانی و گردنش را پاک ،کند دوره اش نمی کردند که پا شود و به زحمت خود را بکشد. با صورتی لاغر و پوست به استخوان چسبیده لبخندی چروکیده به هر کدامشان میزد و بی آن که به گرم بودن یا برف باریدن توجهی بکند،می رفت. و باز چند قدم که می رفت دست به شکمش می گذاشت و آرام ناله می کرد: «آخ»

 

📚 😍 کتاب پیشنهادی

ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برو بالا