سایت طاقچه ایرانی دانلود فایل پی دی اف کتاب پادشاه پریان ترجمه آرزو قلی زاده 190 صفحه PDF را با بهترین کیفیت و به صورت کامل برای شما عزیزان قرار داده است. کتاب پادشاه پریان نوشته هالی بلک و ترجمه آرزو قلی زاده، بخشی فرعی و مکمل از دنیای مردم هوایی است که به زوایای تازه ای از این جهان فانتزی می پردازد. این کتاب از دیدگاه کاردن، پادشاه پریان، روایت می شود و خواننده را با گذشته، تفکرات و تحولات این شخصیت مرموز بیشتر آشنا می کند. اثری جذاب که عمق بیشتری به داستان اصلی سه گانه می بخشد. با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.
معرفی کتاب پادشاه پریان
مضمون کتاب پادشاه پریان:
این اثر شامل داستان هایی کوتاه و روایت هایی از زندگی کاردن است که به گذشته و وقایع پیش از رخدادهای اصلی سه گانه می پردازد. خواننده در این کتاب با زوایای پنهان شخصیت کاردن، احساسات و تصمیمات او در مواجهه با قدرت و عشق، آشنا می شود. پادشاه پریان به تحلیل روابط او با جود و سایر شخصیت ها می پردازد و بینشی تازه به دنیای پریان ارائه می دهد.
دانلود کتاب پادشاه پریان
مخاطبین کتاب پادشاه پریان:
این کتاب برای علاقه مندان به مجموعه مردم هوایی، به ویژه کسانی که به کاراکتر کاردن علاقه مندند، مناسب است. طرفداران ژانر فانتزی که می خواهند جزئیات بیشتری از جهان پیچیده پریان کشف کنند، مخاطبان اصلی این اثر هستند. همچنین، این کتاب برای کسانی که به روایت هایی با تمرکز بر شخصیت پردازی و تحلیل احساسات علاقه دارند، جذاب خواهد بود.
pdf کتاب پادشاه پریان هالی بلک
درباره نویسنده پادشاه پریان هالی بلک:
هالی بلک، نویسنده آمریکایی، یکی از برجسته ترین چهره ها در ادبیات فانتزی نوجوانان است. او با خلق دنیای مردم هوایی و داستان هایی پر از جادو، توطئه و روابط پیچیده، توانسته جایگاه ویژه ای در میان خوانندگان به دست آورد. بلک با استفاده از اسطوره ها و افسانه ها، دنیایی منحصربه فرد و عمیق خلق کرده که آثار او را به نمونه ای برجسته در ژانر فانتزی تبدیل کرده است.
پی دی اف کتاب پادشاه پریان هالی بلک
برشی از کتاب کتاب پادشاه پریان:
روی زمین سفت خاکی تف کرد. یکی از نگهبانان زیر دریا نگاهی به او انداخت که به وضوح می گفت رفتار کاردن را توهین تلقی کرده. کاردن بی ادبانه ژستی گرفت و نگهبان رو برگرداند. خودش را سرگرم یک بشقاب بزرگ پر از بیسکوئیت جوی دوسر کرد که با عسل شیرین شده بود داشت بیسکوئیت را توی چایش خیس میکرد که شاهدخت نیکاسیا سلانه سلانه به سمتش آمد. کاردن بی خیال جویدن شد و تندی بیسکوئیت را بلعید.