سایت طاقچه ایرانی دانلود فایل پی دی اف کتاب گورستان نیل گیمن ترجمه فرزاد فربد 270 صفحه 📘 PDF را با بهترین کیفیت و به صورت کامل برای شما عزیزان قرار داده است. کتاب گورستان نوشته نیل گیمن، داستانی شگفت انگیز و فانتزی است که با ترکیب عناصر رازآلود، تخیلی و ماجراجویانه، خواننده را به دنیای متفاوتی می برد. این اثر که برنده جوایز متعددی شده، از رشد و بلوغ یک کودک در محیطی غیرعادی روایت می کند. گیمن در این کتاب با قلمی خلاق و جذاب به بررسی معانی زندگی، مرگ و خانواده می پردازد. با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.
معرفی کتاب گورستان
مضمون کتاب گورستان:
کتاب گورستان درباره مفهوم خانواده، هویت و سفر به سوی بلوغ است. داستان نشان می دهد که چگونه محیط و افراد اطراف می توانند شخصیت انسان را شکل دهند، حتی اگر این افراد اشباح یک گورستان باشند. گیمن با پرداختن به موضوعاتی چون عشق، از دست دادن و شجاعت، تصویری چندلایه از زندگی و مرگ ارائه می دهد.
دانلود کتاب گورستان
مخاطبین کتاب گورستان:
این کتاب برای نوجوانان و بزرگسالانی که به داستان های تخیلی و معنوی علاقه مندند، جذاب است. طرفداران آثار فانتزی و کسانی که از قصه های پررمز و راز لذت می برند، نیز از خواندن آن لذت خواهند برد. همچنین، مخاطبانی که به دنبال داستان هایی با مفاهیم عمیق انسانی هستند، این اثر را تأثیرگذار خواهند یافت.
PDF کتاب گورستان نیل گیمن
درباره نویسنده کتاب گورستان نیل گیمن:
نیل گیمن، نویسنده برجسته انگلیسی، به خاطر توانایی شگفت انگیز خود در خلق دنیاهای تخیلی و قصه های معنادار شناخته می شود. او آثار متعددی در ژانرهای فانتزی، علمی تخیلی و ادبیات کودک نوشته و جوایز مهمی مانند هوگو و نیوبری را دریافت کرده است. قلم گیمن به دلیل تلفیق تخیل خلاق با بینش انسانی عمیق، خوانندگان بسیاری را به خود جذب کرده است.
دانلود پی دی اف گورستان نیل گیمن
برشی از کتاب گورستان:
همه این حرفها در حینی رد و بدل شد که دوان دوان و مارپیچ از میان باغهای مناطق روستایی رد می شدند. از یک باغ دوری کردند آرچیبالد فیتژو شریف گفت «هیس! سگ دارند!» و روی دیوار باغ پرید و مثل موشی به اندازه ی یک بچه روی دیوار جست و خیز کرد بعد پرید توی خیابان سربالایی که به بالای تپه منتهی می شد. بعد به پشت دیوار گورستان رسیدند و مثل سنجابی که از درخت بالا برود از آن بالا رفتند و هوا را بو کشیدند. دوک وست مینستر :گفت سگ ها کجا می باشند؟ اسقف بث وولز گفت: کجا؟ چه میدانم یک جایی در همین حوالی به هر حال بوی یک سگ درست و حسابی نمی آید.