سایت طاقچه ایرانی دانلود فایل پی دی اف کتاب دلهره های کودکی آلیس میلر ترجمه امید سهرابی نیک 240 صفحه 📘 PDF را با بهترین کیفیت و به صورت کامل برای شما عزیزان قرار داده است. کتاب «دلهره های کودکی» اثر آلیس میلر به بررسی تاثیرات عاطفی و روانی دوران کودکی بر شخصیت افراد در بزرگسالی می پردازد. میلر با تحلیل رفتارهای والدین و محیط های پرورش کودک، نشان می دهد که چگونه تجربیات دردناک و سرکوب شده در دوران کودکی می توانند به شکل های مختلف در بزرگسالی ظاهر شوند. این اثر به خوانندگان کمک می کند تا نسبت به اهمیت سلامت روانی در دوران کودکی آگاهی پیدا کنند و از تاثیرات آن بر زندگی آینده شان مطلع شوند. با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.
معرفی کتاب دلهره های کودکی
مضمون کتاب دلهره های کودکی:
کتاب دلهره های کودکی در تلاش است تا ارتباط میان تجارب ناخوشایند و سرکوب شده کودکی و مشکلات روانی بزرگسالی را روشن سازد. آلیس میلر با استفاده از تحلیل های روان شناختی، معتقد است که آسیب های عاطفی دوران کودکی اگر به درستی پرداخته نشوند، در بزرگسالی باعث بروز مشکلات شدید روانی و رفتاری می گردند. او بر اهمیت آزادی احساسی کودک و رابطه صحیح والدین با فرزندان تأکید می کند.
دانلود کتاب دلهره های کودکی
مخاطبین کتاب دلهره های کودکی:
مخاطبین اصلی کتاب «دلهره های کودکی» افرادی هستند که علاقه مند به روان شناسی و تاثیرات دوران کودکی بر رشد شخصیت انسانی هستند. این کتاب برای والدین، روان شناسان، مشاوران و همچنین کسانی که خود در پی شناخت بهتر از مسائل روانی خود هستند، مفید است. میلر در این کتاب به خوانندگان کمک می کند تا درک بهتری از چگونگی شکل گیری مشکلات عاطفی و روانی در دوران بزرگسالی پیدا کنند.
PDF کتاب دلهره های کودکی آلیس میلر
توضیحات در مورد نویسنده کتاب اقیانوس انتهای جاده نیل گیمن:
آلیس میلر یک روان شناس و نویسنده سوئیسی بود که در زمینه تاثیرات دوران کودکی بر روان انسان فعالیت داشت. او در آثار خود به شدت بر اهمیت تجربیات عاطفی و روانی کودک تأکید کرده و به نقد شیوه های سنتی تربیت و آموزش پرداخته است. میلر در کتاب هایش تلاش کرد تا با استفاده از یافته های روان شناسی و تجربیات بالینی خود، به مردم کمک کند تا از آسیب های ناشی از تربیت های نادرست پیشگیری کنند.
دانلود پی دی اف کتاب دلهره های کودکی آلیس میلر
برشی از کتاب دلهره های کودکی:
صبح وظایفم را انجام داده بودم حرفهایی را که باید زده بودم و از صمیم قلب هم زده بودم بعد که مراسم تمام شده بود سوار ماشینم شده و رفته بودم بی هدف بی هیچ ،برنامه ای تا قبل از دیدن آدمهایی که سالها ندیده بودمشان یکی دو ساعت وقت کشی کنم و بعد برگردم باز با آنها دست بدهم و در فنجانهای مهمانی شان یک عالمه چای بنوشم در جاده های روستایی پیچ در پیچ ساسکس که نصفه نیمه در خاطر داشتم رانندگی کردم تا آن که دیدم دارم به سمت مرکز شهر می روم پس برگشتم بی هیچ برنامه ای و جاده ی دیگری را در پیش گرفتم و به سمت چپ و سپس راست پیچیدم آنجا بود که فهمیدم دارم به کجا می روم تمام آن مدت به کجا می رفته ام و از حماقت خودم صورتم در هم رفت.