سایت طاقچه ایرانی دانلود فایل پی دی اف کتاب گناه ستارگانمان جان گرین کامیاب تقی زاده 238 صفحه 📘 PDF را با بهترین کیفیت و به صورت کامل برای شما عزیزان قرار داده است.گناه ستارگانمان” یکی از پرفروش ترین و تأثیرگذارترین رمان های جان گرین است که داستان عاشقانه ای متفاوت را روایت می کند. این کتاب با تمرکز بر دو نوجوان مبتلا به سرطان، هیزل و آگوستوس، سفری عاطفی، پر از عشق، فقدان و امید را برای خوانندگان ترسیم می کند. داستان با ترکیبی از طنز و تاملات عمیق، قدرت عشق و معنا در مواجهه با مرگ را به تصویر می کشد.با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.
معرفی کتاب گناه ستارگانمان
مضمون کتاب گناه ستارگانمان:
مضمون اصلی این رمان درباره عشق، امید و مواجهه با مفهوم فناپذیری است. جان گرین به شکلی صمیمی و صادقانه، زندگی دو نوجوان بیمار را روایت می کند که در برابر ناملایمات زندگی ایستادگی می کنند. کتاب به اهمیت یافتن معنای زندگی، درک لحظات کوچک و تأثیر بی پایان عشق بر انسان ها می پردازد.
دانلود کتاب گناه ستارگانمان
مخاطبین کتاب گناه ستارگانمان:
“گناه ستارگانمان” برای نوجوانان و جوانانی نوشته شده که به دنبال داستان هایی احساسی و تأثیرگذار هستند. با این حال، عمق احساسی و پیام های انسانی این کتاب، آن را برای بزرگسالان نیز جذاب کرده است. این اثر به ویژه برای کسانی مناسب است که علاقه مند به داستان هایی درباره عشق، فقدان و رشد شخصی هستند.
pdf کتاب گناه ستارگانمان جان گرین
درباره ی نویسنده کتاب گناه ستارگانمان جان گرین:
جان گرین، نویسنده آمریکایی و برنده جوایز متعدد ادبی، با آثار خود به ویژه در ژانر ادبیات جوانان شناخته شده است. او با ترکیب موضوعات احساسی و شخصیت های واقعی توانسته به یکی از محبوب ترین نویسندگان نسل جوان تبدیل شود. علاوه بر نویسندگی، جان گرین از طریق تولید محتوا در فضای دیجیتال نیز به فعالیت های فرهنگی و آموزشی می پردازد
پی دی اف کتاب گناه ستارگانمان جان گرین
برشی از کتاب گناه ستارگانمان:
پدر و مادرش داشتند یک ویدئوی قدیمی از او با خواهرهایش میدیدند آنها حدوداً هم سن من بوند و گاس تقریباً پنج سال داشت داشتند توی حیاط یک خانه ی دیگر بسکتبال بازی می کردند و گاس با این وجود ریز بودنش طوری دریبل میزد که انگار برای این کار زاده شده است و خندان در مسیرهای منحنی اطراف خواهرهایش میدوید نخستین باری بود که بسکتبال بازی کردنش را میدیدم گفتم: «خوب بازی می کرد. باباش گفت: باید توی دبیرستان میدیدیش به محض ورود به مدرسه رفت توی تیم اصلی گاس زیر لب گفت میشه برم پایین؟ مامان و باباش ویلچر را برایش پایین بردند و البته خودش هم هنوز داخلش بود اگر خطر هنوز معنایش را حفظ کرده بود بالا و پایین شدن دیوانه وارش روی صندلی خطرناک بود بعد ما را تنها گذاشتند.