سایت طاقچه ایرانی دانلود فایل پی دی اف کتاب فرزند پنجم دوریس لسینگ ترجمه مهدی غبرائی 168 صفحه 📘 PDF را با بهترین کیفیت و به صورت کامل برای شما عزیزان قرار داده است. کتاب “فرزند پنجم” اثر دوریس لسینگ، داستانی پیچیده و پرتنش درباره زندگی خانوادهای معمولی است که با ورود یک فرزند ناخواسته و مشکلدار، دگرگون میشود. این کتاب در فضایی اجتماعی و فرهنگی خاص روایت میشود و به بررسی تنشهای انسانی و تحولات روابط خانوادگی میپردازد. لسینگ در این اثر، ابعاد عمیق روانشناختی و اجتماعی شخصیتها را به تصویر میکشد. با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.
معرفی کتاب فرزند پنجم
مضمون کتاب فرزند پنجم:
مضمون “فرزند پنجم” در تقلای افرادی برای حفظ هویت و امنیت خانواده در مواجهه با چالشهای غیرمنتظره و دشواریهای اجتماعی پیچیده است. ورود فرزند پنجم که به عنوان یک کودک نابهنجار معرفی میشود، نه تنها به سمت و سوی روابط خانوادگی و هویتی اعضای خانواده فشار میآورد، بلکه مسائل اخلاقی و روانی عمیقی را نیز در آنها رقم میزند. این کتاب به ما نشان میدهد که چگونه عشق و مسئولیت میتوانند در برابر بحرانها و تنشها آزمایش شوند.
دانلود کتاب فرزند پنجم
مخاطبین کتاب فرزند پنجم:
مخاطبین کتاب “فرزند پنجم” شامل علاقهمندان به ادبیات معاصر، روانشناسان و افرادی هستند که به بررسی روابط خانوادگی و چالشهای اجتماعی میپردازند. این اثر بهویژه برای کسانی که به درک ابعاد عمیق شخصیتهای انسانی و تعاملات آنها علاقه دارند، جذاب است. همچنین، خوانندگانی که به تحلیل مسائل هویتی و فرهنگی در جوامع معاصر توجه دارند، میتوانند از بینشهای ارائه شده در این کتاب بهرهمند شوند.
PDFکتاب فرزند پنجم دوریس لسینگ
توضیحات درباره نویسنده کتاب فرزند پنجم دوریس لسینگ:
دوریس لسینگ، نویسنده مشهور و نام آشنای ادبیات معاصر، با آثارش به طور گستردهای در زمینه مسائل اجتماعی، سیاسی و روانشناختی شناخته شده است. اگرچه او اصلیت زیمبابوهای داشت، اما در انگلستان زندگی میکرد و تجربیاتش از زندگی در مستعمرات و نقش زنان در جامعه، به شدت بر نوشتههایش تأثیرگذار بود. لسینگ با دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال 2007، به عنوان یکی از برجستهترین نویسندگان قرن بیستم شناخته شد.
دانلود پی دی اف کتاب فرزند پنجم دوریس لسینگ
برشی از کتاب فرزند پنجم:
پس چی در این دو تا بود که آنها را عجیب و غریب می کرد؟ تلقی شان از روابط جنسی دهه شصت بود دیوید با دختری سر و سر داشت که روابط عاشقانه شان با عشق و نفرت تو ام بود. دختره خصوصیاتی داشت که دیوید نمی پسندید. آن دو درباره کشش دو جنس با هم شوخی می کردند. دختره به شوخی می گفت دیوید در فکر اصلاح اوست: «به نظرم خیال داری ساعت را برگردانی عقب و با من شروع کنی! به نظر دیوید می رسید از وقتی به تلخی از هم جدا شده اند، او توی سیسونز بلند و شرکا با همه رابطه داشته است. تعجب نمی کرد که حتی با دخترها امشب هم اینجا بود با پیراهنی سرخ که توری سیاه داشت، تقلید بامزه ای از پیراهن فلامنکو سرش یکدفعه از میان این انبوه پارچه در می آمد.