سایت طاقچه ایرانی دانلود فایل پی دی اف کتاب پانزده زنگی اول هری آگوست کلر نورث ترجمه مهر آیین آخوت 506 صفحه PDF را با بهترین کیفیت و به صورت کامل برای شما عزیزان قرار داده است.پانزده زندگی اول هری آگوست نوشته کلر نورث، داستانی عمیق و پیچیده درباره مردی است که پس از مرگ، هر بار در همان زمان و مکان دوباره متولد می شود و خاطرات تمام زندگی های گذشته خود را حفظ می کند. این رمان، سفری هیجان انگیز میان چرخه های تولد و مرگ، پر از معماهای فلسفی و اخلاقی است. اثری که با تلفیق علم، تاریخ و روان شناسی، خواننده را درگیر می کند. با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.
معرفی کتاب پانزده زنگی اول هری آگوست
مضمون کتاب پانزده زنگی اول هری آگوست:
این کتاب به بررسی مفهوم زمان، هویت، و پیامدهای انتخاب ها می پردازد. هری آگوست، به عنوان یک “کالچاکر” (افرادی با زندگی چرخه ای)، در برابر چالشی قرار می گیرد که سرنوشت بشر را تهدید می کند. داستان، تضاد میان مسئولیت فردی و جمعی را به تصویر کشیده و پرسش هایی درباره معنای زندگی و تأثیر اعمال انسان بر آینده مطرح می کند.
دانلود کتاب پانزده زنگی اول هری آگوست
مخاطبین کتاب پانزده زنگی اول هری آگوست:
این کتاب برای علاقه مندان به داستان های علمی-تخیلی، معماهای فلسفی، و روایت های پیچیده مناسب است. خوانندگانی که از کاوش در مفاهیم عمیق همچون چرخه زندگی، زمان و اخلاق لذت می برند، از این اثر بهره خواهند برد. همچنین، طرفداران داستان های پرکشش و شخصیت محور از جذابیت آن لذت خواهند برد.
pdf کتاب پانزده زنگی اول هری آگوست کلر نورث
درباره نویسنده کتاب پانزده زنگی اول هری آگوست کلر نورث:
کلر نورث، نام مستعار کاترین وب، نویسنده ای بریتانیایی است که آثارش در ژانرهای علمی-تخیلی و فانتزی جایگاه ویژه ای یافته است. او به خاطر سبک نوشتاری منحصر به فرد و پرداختن به مفاهیم پیچیده و چندلایه شهرت دارد. کتاب پانزده زندگی اول هری آگوست یکی از موفق ترین آثار اوست که جوایز متعددی را کسب کرده و جایگاه او را در میان نویسندگان برجسته این ژانر تثبیت کرده است
پی دی اف کتاب پانزده زنگی اول هری آگوست کلر نورث
برشی از کتاب پانزده زنگی اول هری آگوست:
یا رفتارشان مهربانانه تر بود بتوانم ارزیابی استراتژیک بهتری از ربایندگانم بکنم. چون وضع خیابان بدتر میشد و رطوبت هوا هم مدام زیادتر می شد فهمیدم که به سمت جنگل میرویم چندان متعجب نشدم وقتی بالاخره به تختگاه گرد و کوچکی رسیدیم که هیچ ویژگی بارزی نداشت و بعد مرا روی زمین گل آلود انداختند که پر از حشره و شفیره بود. دستهایم را با طناب بستند و پارچه ای هم روی سرم کشیدند که بدجور بوی قهوه می داد و سپس مرا کشان کشان به جنگل بردند وقتی زندانی گیج و مجروح و چشم بسته داشته باشی و او را از راه های پرفراز و نشیب ببری، طبیعی است که بعد از چند کیلومتر پایش پیچ بخورد.