سایت طاقچه ایرانی دانلود پی دی اف کتاب ساعت ها نوشته آگاتا کریستی ترجمه شبنم افتخاری در 174 صفحه 📘 PDF را با بهترین کیفیت برای شما عزیزان آماده کرده است. این کتاب یکی از رمان های پرهیجان و جذاب کریستی است که با داستانی پیچیده و سرشار از راز و رمز، خواننده را تا لحظه آخر درگیر خود می کند با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.
معرفی کتاب ساعت ها
مضمون کتاب ساعت ها:
کتاب “ساعت ها” داستان قتلی اسرارآمیز را روایت می کند که در یک خانه اتفاق می افتد و تمام سرنخ ها حول ساعت های غیرمعمولی در محل جرم می چرخند. هرکول پوآرو، کارآگاه برجسته آثار کریستی، با هوش و دقت همیشگی اش، تلاش می کند از میان این جزئیات گیج کننده، راز قتل را کشف کند. کریستی با نثری روان و پیچش های داستانی استادانه، خواننده را به جهانی از شک و گمان وارد می کند، جایی که هیچ چیز آن طور که به نظر می رسد نیست.
دانلود کتاب ساعت ها
مخاطبین کتاب ساعت ها:
“ساعت ها” برای علاقه مندان به رمان های جنایی، معمایی و آثار کلاسیک آگاتا کریستی یک انتخاب ایده آل است. این کتاب برای کسانی که عاشق شخصیت هرکول پوآرو هستند و از داستان هایی با پیچش های غیرمنتظره و پایان هایی شوکه کننده لذت می برند، تجربه ای هیجان انگیز خواهد بود. همچنین، مخاطبانی که به ادبیات کلاسیک انگلیسی و داستان های معمایی با ساختار دقیق علاقه دارند، این اثر را تحسین خواهند کرد.
PDF کتاب ساعت ها آگاتاکریستی
درباره نویسنده کتاب ساعت ها آگاتاکریستی:
آگاتا کریستی، ملکه بی رقیب رمان های جنایی و یکی از پرفروش ترین نویسندگان تاریخ، خالق شخصیت های ماندگاری چون هرکول پوآرو و خانم مارپل است. آثار او که اغلب شامل معماهای پیچیده و قتل های اسرارآمیز هستند، در بیش از صد زبان ترجمه شده اند. کریستی با مهارت خارق العاده خود در خلق داستان هایی با جزئیات دقیق، همچنان جایگاه ویژه ای در قلب علاقه مندان به ادبیات جنایی دارد.
دانلود پی دی اف ساعت ها آگاتاکریستی
برشی از کتاب ساعت ها:
«بعد چه کار کردید؟» «با احتیاط راهم را پیدا کردم و مواظب بودم پایم به چیزی نخورد.» «بعدش؟» «زانو زدم و کورمال کورمال دست کشیدم. دست آدم بود. یخ. نبض نداشت… بلند شدم، آمدم اینجا نشستم. منتظر شدم. می دانستم که به موقع یک نفر می آید. آن زن… آن دختر، هر کس بود، خبر می دهد. فکر کردم بهتر است از خانه خارج نشوم.» از آرامش زن کیف می کردم. جیغ نزده بود. وحشت زده از خانه فرار نکرده بود. همان جا نشسته و منتظر شده بود. کار عاقلانه ای است، ولی هر کسی نمی تواند اینطور رفتار کند.