سایت طاقچه ایرانی دانلود کتاب سرای نمک و اندوه جلد اول ارین ای . کریج ترجمه اطلسی خراسانی 415 صفحه 📘 PDF را با بهترین کیفیت و به صورت کامل برای شما عزیزان قرار داده است. کتاب سرای نمک و اندوه اثر ارین ای. کریج با ترجمه اطلسی خراسانی، داستانی تاریک و مسحورکننده است که خواننده را به دنیایی آمیخته با افسانه، رمز و راز، و تراژدی می برد. این اثر با ترکیب اسطوره های کهن و عناصر فانتزی، روایتی گیرا از عشق، اندوه و اسرار خانوادگی را ارائه می دهد. فضاسازی شگفت انگیز و داستان پردازی قدرتمند آن، تجربه ای فراموش نشدنی خلق می کند. با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.
معرفی کتاب سرای نمک و اندوه جلد اول
مضمون کتاب سرای نمک و اندوه جلد اول
سرای نمک و اندوه روایت زندگی دختری جوان به نام آنالئی است که پس از مرگ مشکوک خواهرانش، در تلاش برای کشف حقیقت پشت حوادث تراژیک خانواده اش است. در میان شایعات نفرین و ارواح سرگردان، او با معماهای تاریکی روبه رو می شود که مرز میان واقعیت و افسانه را محو می کند. این کتاب داستانی از وفاداری، رازها و قدرت عشق در برابر نیروهای ناشناخته است.
دانلود کتاب سرای نمک و اندوه جلد اول
مخاطبین کتاب سرای نمک و اندوه جلد اول
این کتاب مناسب خوانندگانی است که به داستان های فانتزی تاریک، رازآلود و افسانه ای علاقه دارند. نوجوانان و جوانانی که از روایت های پرهیجان با پیچش های غیرمنتظره لذت می برند، مخاطبان اصلی این اثر هستند. همچنین، کسانی که به داستان های با فضاسازی خاص و شخصیت پردازی عمیق علاقه مندند، از این کتاب بهره خواهند برد.
PDF کتاب سرای نمک و اندوه جلد اول ارین ای . کریج
درباره نویسنده سرای نمک و اندوه جلد اول ارین ای . کریج
ارین ای. کریج نویسنده ای برجسته در ژانر فانتزی و داستان های نوجوانان است که با سبک خاص خود، توانسته توجه زیادی را جلب کند. او در آثارش از افسانه ها و داستان های قدیمی الهام می گیرد و آن ها را با روایتی مدرن و تاریک ترکیب می کند. کریج با فضاسازی غنی و داستان پردازی خلاقانه اش، خوانندگان را به دنیایی شگفت انگیز می برد.
دانلود پی دی اف سرای نمک و اندوه جلد اول
برشی از کتاب سرای نمک و اندوه جلد اول
پشت میز صبحانه اولین چیزی که توجهم را به خود جلب کرد پیراهن ساتن و آبی رنگ مورلا بود چینه هایی لایه لایه از پارچه ی ارگاندی دور آرنج هایش دیده می شد و گلوبندی از مروارید به دور گردن داشت. در اتاقی پر از حلقه های گل عزاداری و تابلوهایی که با پارچه ی سیاه رویشان را پوشانده بودند درست مانند مرغ مگس خواری زینتی به نظر می رسید.
حینی که داشت از میزهای کناری غذای خود را انتخاب میکرد سر بلند کرد و به من نگریست. صبحانه ها در هایمور به صورت غیر رسمی صرف می شد. همه هر زمان که دوست داشتند به اتاق غذاخوری می رفتند و از خودشان پذیرایی می کردند. مورلا گفت: «صبح بخیر آنالی خوب خوابیدی؟» کلوچه ای زنجبیلی به بشقاب خود افزوده و رویش لایه ای کره مالید. درواقع، خوب نخوابیده بودم وریتی در خواب بیقراری می کرد و با هر غلتیدن خود را مثل قاطری به من می.کوبید ذهنم مدام به سمت پولیلی و پرتگاه برگشته و مشغول تر از آن بود که بگذارد درست به خواب بروم
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️