سایت طاقچه ایرانی دانلود فایل پی دی اف کتاب ریشخند محمد گودینی 12 صفحه 📘 PDF را با بهترین کیفیت و به صورت کامل برای شما عزیزان قرار داده است. کتاب ریشخند نوشته محمد گودینی اثری داستانی با نگاهی انتقادی به مسائل اجتماعی و فرهنگی است. نویسنده با بهره گیری از طنز و زبان روایی روان، به بیان چالش های انسانی و تناقض های جامعه می پردازد. این کتاب بازتابی از واقعیت های تلخ زندگی در قالبی طنزآمیز و تفکربرانگیز است. با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.
معرفی کتاب ریشخند
مضمون کتاب ریشخند:
ریشخند داستانی اجتماعی است که به نقد رفتارهای انسانی، تضادهای فرهنگی و مشکلات جامعه می پردازد. محمد گودینی با نگاهی طنزآمیز و انتقادی، شخصیت هایی باورپذیر خلق می کند که درگیر چالش های روزمره و پیچیدگی های زندگی هستند. مضمون اصلی کتاب نمایش پوچی، ریاکاری و تلاش های بی ثمر انسان در دنیایی پر از ناهماهنگی است.
دانلود کتاب ریشخند
مخاطبین کتاب ریشخند:
این کتاب برای علاقه مندان به ادبیات داستانی، طنز اجتماعی و نقد فرهنگی مناسب است. پژوهشگران ادبیات معاصر و دانشجویان رشته های علوم انسانی می توانند از تحلیل های اجتماعی موجود در اثر بهره مند شوند. همچنین، خوانندگانی که به داستان های تفکربرانگیز با مضامین انسانی و اجتماعی علاقه دارند، جذب روایت خواهند شد.
PDF کتاب ریشخند محمد گودینی
درباره نویسنده کتاب ریشخند محمد گودینی:
محمد گودینی، نویسنده معاصر ایرانی، با آثاری در حوزه داستان نویسی اجتماعی شناخته می شود. او در آثارش به مسائل روزمره مردم، تضادهای طبقاتی و مشکلات فرهنگی می پردازد. گودینی با زبان ساده و گاه طنزآمیز، توانسته زندگی واقعی را در قالب داستان هایی تأمل برانگیز به تصویر بکشد.
دانلود پی دی اف کتاب ریشخند
برشی از کتاب ریشخند:
دور میز نشسته بودند. مرد جوان به شام دعوت شده بود. پیرزن نمی خورد چون غذای شب برایش سنگین بود. در کنج خودش، پشت سر کسی که به حرفهایش توجه نشان میداد مانده بود. و آن جوان که حس می کرد زیر نظر است راحت غذا نمیخورد با وجود این، خوردن شام ادامه داشت. تصمیم گرفتند پس از شام به سینما بروند. فیلم شادی نشان می دادند. مرد جوان هاج و واج پذیرفته بود، بی آنکه به موجودی بیندیشد که همچنان پشت سرش بود.
مهمانها برخاسته بودند که پیش از رفتن دستهای خود را بشویند. بدیهی است که رفتن پیرزن با آنها ابداً مطرح نبود. او، در آن زمان که علیل هم نبود نادانیش مانع از این میشد که فیلم سینمایی را بفهمد. می گفت: سینما را دوست ندارد و در واقع چیزی از آن نمی فهمید. همان کنج نشسته بود و از دانه های تسبیح خود لذت بی محتوایی می برد. تمام اتکایش به آن بود این سه شیئی که نگه داشته بود برایش نقطه های مادی آغاز الوهیت بودند. فراسوی تسبیح و مسیح و یوسف قدیس تاریکی ژرف و گسترده ای وجود داشت که تمام امیدش به آنجا بود.