سایت طاقچه ایرانی دانلود فایل پی دی اف کتاب دریا جان بنویل اسدالله امرایی 217 صفحه 📘 PDF را با بهترین کیفیت و به صورت کامل برای شما عزیزان قرار داده است.رمان دریا نوشته جان بنویل، اثری تحسین شده و برنده جایزه بوکر ۲۰۰۵، داستانی عمیق درباره فقدان، خاطره و مواجهه با گذشته است. این کتاب روایتگر زندگی مردی است که پس از از دست دادن همسرش به زادگاه دوران کودکی خود بازمی گردد تا با خاطرات و احساسات فراموش شده اش روبه رو شود. بنویل در این اثر با نثری شاعرانه و زیبا به کاوش درون انسان می پردازد.با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.
معرفی کتاب دریا
مضمون کتاب دریا:
دریا داستان مکس موردن، مردی میانسال است که پس از مرگ همسرش برای آرامش به یک روستای ساحلی بازمی گردد، جایی که خاطرات تلخ و شیرین کودکی اش زنده می شوند. کتاب از طریق تأملات مکس در گذشته، مرگ و رابطه او با خانواده ای مرموز به نام گریس ها، به بررسی موضوعاتی چون اندوه، عشق، گذر زمان و ماهیت حافظه می پردازد. این رمان روایتی از مواجهه انسان با پیچیدگی های درونی اش است.
دانلود کتاب دریا
مخاطبین کتاب دریا:
این کتاب مناسب خوانندگانی است که به داستان های روان شناختی و تأمل برانگیز علاقه دارند. افرادی که از ادبیات غنی، نثر شاعرانه و روایت های پیچیده لذت می برند، می توانند ارتباط عمیقی با این اثر برقرار کنند. همچنین کسانی که تجربه فقدان یا بازنگری در گذشته را دارند، با موضوعات مطرح شده در کتاب همذات پنداری خواهند کرد.
pdf کتاب دریا جان بنویل
درباره نویسنده کتاب دریا جان بنویل:
جان بنویل، نویسنده ایرلندی، یکی از برجسته ترین چهره های ادبیات معاصر است که به خاطر نثر غنی، شخصیت پردازی عمیق و موضوعات فلسفی آثارش شناخته می شود. او در سال ۲۰۰۵ برای رمان دریا موفق به دریافت جایزه بوکر شد. بنویل علاوه بر رمان نویسی، در حوزه نمایشنامه نویسی و نقد ادبی نیز فعالیت دارد و آثارش به خاطر زیبایی زبان و عمق مفاهیم مورد تحسین قرار گرفته اند.
پی دی اف کتاب دریا جان بنویل
برشی از کتاب دریا:
روزی به من گفت: «مکس ،بیچاره دلم برایت می سوزد که مدام مجبوری جلو زبان خود را بگیری که چیزی نامربوط از دهانت بیرون نیاید. آن موقع توی آسایشگاه بود در اتاقی پرت در انتهای یال قدیمی که پنجره ای در کنج داشت مشرف به چمن زاری زیبا و دسته ای درخت بلند پیر و بی قرار و به تعبیر من آزار دهنده بهاری که از آن هراس داشت آمده و رفته بود و او تکیده تر از آنی بود که به اضطراب بهار بپردازد. حالا تابستان گرم و شرجی و دم کرده از راه رسیده بود.