سایت طاقچه ایرانی دانلود فایل پی دی اف کتاب حومه ی سکوت مریم عزیزی 270 صفحه 📘 PDF را با بهترین کیفیت و به صورت کامل برای شما عزیزان قرار داده است. کتاب حومه سکوت اثر مریم عزیزی، روایتی عمیق و تاثیرگذار از زندگی انسان هایی است که در سکوت و حاشیه زیست می کنند. این اثر با زبانی شاعرانه و توصیفات ملموس، خواننده را به دنیایی سرشار از احساسات ناب و دغدغه های انسانی می برد. عزیزی با مهارت خاصی، لایه های پنهان زندگی شخصیت ها را به تصویر می کشد و سکوت آن ها را به صدایی پرطنین تبدیل می کند. با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.
معرفی کتاب حومه ی سکوت
مضمون کتاب حومه ی سکوت:
حومه ی سکوت به بررسی زندگی افراد حاشیه نشین و چالش های آن ها در مواجهه با جامعه و خویشتن می پردازد. مضمون اصلی کتاب، تقابل میان سکوت درونی و آشفتگی های بیرونی است که در نهایت، مخاطب را به تفکر درباره مفهوم هویت، انزوا و پیوندهای انسانی دعوت می کند. عزیزی به شکلی هنرمندانه نشان می دهد که چگونه سکوت، می تواند حامل عمیق ترین پیام ها باشد.
دانلود کتاب حومه ی سکوت
مخاطبین کتاب حومه ی سکوت:
این کتاب برای مخاطبانی مناسب است که به ادبیات اجتماعی و داستان های روانشناختی علاقه مندند. همچنین، افرادی که دغدغه فهم احساسات پنهان انسان ها و روایت هایی از دل جامعه دارند، می توانند از خواندن حومه ی سکوت لذت ببرند. علاقه مندان به متون با لحن شاعرانه و توصیفات دقیق نیز از این اثر بهره مند خواهند شد.
PDF کتاب حومه ی سکوت مریم عزیزی
درباره نویسنده کتاب حومه ی سکوت مریم عزیزی:
مریم عزیزی نویسنده ای است که با نگاهی دقیق به جنبه های انسانی و اجتماعی زندگی، داستان هایی گیرا خلق می کند. او با قلمی توانمند، به عمق احساسات و روابط شخصیت های خود می رود و آن ها را به گونه ای روایت می کند که مخاطب را درگیر می سازد. عزیزی با تجربه و دانش خود، توانسته جایگاه ویژه ای در میان نویسندگان معاصر بیابد.
دانلود پی دی اف کتاب حومه ی سکوت مریم عزیزی
برشی از کتاب حومه ی سکوت:
وقتی به کارگاه برگشتند رازیان نظافت را تمام کرده بود، دیگ را دوباره روی اجاق میگذاشت و هواکشش را تنظیم میکرد حالت که خوبه پسر، آره؟ سرت درد نمیکنه؟ نوک انگشتای پاهات کرخ نیست؟ آبتین با بداخلاقی :گفت: «من خوب خوبم هیچ وقت هم از این بهتر نبودم رازیان گفت: «بخت یارت بوده مواظب حماقت هایی که میکنی باش وگرنه یک روز ممکنه سرت رو به باد بدی آپساران غذاش رو خورد؟ آبتین با دلخوری گفت: «بله» که .خورد خیلی هم بیشتر از اون چیزی که باید می خورد تازه ماندانا پیشونیش رو هم نوازش کرد … الاغ نکبت!