سایت طاقچه ایرانی دانلود فایل پی دی اف کتاب ویلسون کله پوک مارک تواین ترجمه امیرحسین وزیری 189 صفحه 📘 PDF را با بهترین کیفیت و به صورت کامل برای شما عزیزان قرار داده است. کتاب ویلسون کله پوک نوشته مارک تواین، داستانی طنزآمیز و در عین حال جدی درباره هویت، عدالت و پیش داوری های اجتماعی است. این اثر با بهره گیری از شخصیت های جذاب و موقعیت های طنز، مخاطب را به تأمل درباره مسائل عمیق انسانی و اجتماعی دعوت می کند. تواین در این کتاب همچون دیگر آثارش، نگاهی انتقادی به جامعه و رفتارهای انسانی دارد. با سایت طاقچه ایرانی برای ادامه مطالب همراه باشید.

معرفی کتاب ویلسون کله پوک

مضمون کتاب ویلسون کله پوک:

ویلسون کله پوک به مسائل پیچیده ای چون هویت، تأثیر محیط بر شخصیت، و تعصبات اجتماعی می پردازد. داستان حول محور وکیلی به نام ویلسون و ماجرای تعویض دو نوزاد از طبقات اجتماعی متفاوت می چرخد. این کتاب به شکلی هوشمندانه، طنز را با انتقاد از نابرابری ها و ضعف های اخلاقی جامعه ترکیب می کند.

دانلود کتاب ویلسون کله پوک

مخاطبین کتاب ویلسون کله پوک:

این کتاب مناسب افرادی است که به داستان های طنزآمیز و اجتماعی علاقه دارند. دوستداران ادبیات کلاسیک و کسانی که به دنبال آثاری هستند که علاوه بر سرگرمی، پیام های عمیق اجتماعی و اخلاقی را منتقل کنند، از این اثر لذت خواهند برد. همچنین، علاقه مندان به نوشته های انتقادی مارک تواین از این کتاب بهره مند خواهند شد.

PDF کتاب ویلسون کله پوک مارک تواین

درباره نویسنده کتاب ویلسون کله پوک مارک تواین:

مارک تواین، نویسنده، طنزنویس و سخنران آمریکایی، یکی از برجسته ترین چهره های ادبیات جهان است. او به خاطر آثار ماندگاری مانند ماجراهای هاکلبری فین و ماجراهای تام سایر شهرت دارد. سبک نوشتاری تواین ترکیبی از طنز، نثر ساده و پیام های عمیق اجتماعی است که به نقد رفتارها و باورهای جامعه می پردازد.

دانلود پی دی اف کتاب ویلسون کله پوک

برشی از کتاب ویلسون کله پوک:

چمبرز در بازیهای فکری و دیگر بازیهای بچه ها هم مهارت داشت. تام به او تیله میداد تا با بچه ها شرطی بازی کند و آخر سر همه ی تیله هایی را که برده بود از او میگرفت زمستانها چمبرز لباسهای کهنه ی تام را میپوشید آن وقت با دستکشهای قرمز وصله دار کفش وصله دار و شلواری که زانو و پشتش وصله خورده بود سورتمه ای را برای تام که لباسهای گرم پوشیده بود بالای تپه میکشید تا او سوار شود و به پایین سر بخورد؛ اما خودش هرگز سوار سورتمه نمی شد. او به دستور تام با برف قلعه و آدم برفی میساخت هنگامی که نام میخواست برف بازی کند او هدف صبورش بود اما هدف اجازه ی پرتاب برف نداشت چمبرز اسکیتهای تام را تا کنار رودخانه برایش میبرد و بندشان را برایش میبست بعد روی یخ دنبال او میدوید تا اگر لازم شد در دسترس باشد؛ اما تام هرگز به او نمی گفت که خودش هم اسکیتها را امتحان کند.